کیمیا زهرآگین برتر > مقالات در مورد عقرب > نقش مایۀ عقرب در آثار تمدنهای پیش از تاریخ ایران(بخش اول)

نقش مایۀ عقرب در آثار تمدنهای پیش از تاریخ ایران(قسمت اول)

چکیده
نقش مایه های هنری متنوعی که روی اشیای کشف شده ایجاد شده اند، اعتقادات قومی- مذهبی، باورها و آداب و رسوم اجتماعی و شرایط زیست محیطی و پارهای واقع نماییها را نشان می دهند. عقرب جانوری بسیار قدیمی است که در گذشته منشأ افسانه ها بودهاست عقرب با ویژگیهایی چون حقارت، موذیگری، حیله و نیرنگ، شرارت و درد؛ نماد قدرت، مرگ، جنگجویی و نگهبان بوده است. باوجود اهمیت نقش مایه ی عقرب ، پژوهشی منسجم به منظور مطالعه و بررسی عقرب صورت نگرفته؛ از این رو در تحقیق عقرب به معرفی ویژگی های نمادین و اساطیری عقرب می پردازیم و شباهت های میان نقش مایه عقرب در تمدن های مختلف ایران پیش از تاریخ را مطالعه می‌کنیم.

توضیحات برای عکس ثبت نشده

مقدمه:
در نمادگزینی، بنابه پیوند گستردۀ انسان با حیوانات و گیاهان، برای هرکدام از حیوانات و گیاهان از روزگاران نخستین نقش ویژه ای قائل شده اند. نوع این رابطه همواره به ِ تبع شیوۀ زندگی و بینش هر قوم تعیین می شده و انسانها در هر شرایطی، نمادهایی فراخور شیوۀ زیست خود برای انتقال پیام درونیشان برگزیده اند. انسان هنگامی‌که از خود و پیرامونش فراتر رفت، برای نیروهای طبیعی نیز نمادهایی قایل شد و برای هرکدام ویژگیهایی را در نظر گرفت. توجه انسان برای دستیابی به موضوعی جهت آفرینندگی و خلق اثر، همواره به پیرامون و به محیط اطراف، باورها و نگرش های آیینی و تخیلات معطوف بوده و از این رو، به تعبیری شاید بتوان گفت هنر ایران، نوعی هنر جانورسان نیز است؛ چنانکه نمونه های آن از دوران پیش از تاریخ بر روی دیوار غارها گرفته تا به کارگیری آن به مثابۀ نماد آیینی و مذهبی یا تزیینی روی سفالینه ها دیده میشود. توجه به این نقوش، از دوران انسان عصر شکار پدید آمد و بعدها در قالب حیوانات خاص اهلی و زیست ِ محیطی انسان در اقلیمهای متفاوت متجلی شد و به مثابۀ مظهری از خدایان یا در مقام یک نقش یا تصویر همواره اهمیت داشته و مورد توجه بوده است. هر جامعۀ بشری با ادراک خود و با ویژگیهای بیانی خویش با این نقشها برخورد داشته و آنها را به ِ صورت ظاهر بیان داشته است. در پاسخ به این پرسش که نقوش چه جایگاهی در آثار ایران در دوران گذشته داشته اند، می توان گفت نقش مایه ها با توجه به تنوع و فراوانیش ان جایگاه ویژه ای در فرهنگ و هنر ایران داشته اند و در این میان، نقش مایۀ‌ عقرب که کمتر به آن در پژوهشها توجه شده، برای پژوهش مورد توجه ما است. هدف ما از این پژوهش مطالعه نقش مایه عقرب و بررسی جایگاه آن در آثار تمدن ِ های ایران پیش از تاریخ و یافتن تفاوتها و شباهت های میان این نقش مایه ها و عواملی است که در ایجاد این نقوش سهم داشته اند. ما در این تحقیق این فرضیه را مطرح میکنیم که نقش مایۀ عقرب، از اعتقادات، ِ باورها و شرایط محیطی ِ مناطق ِ خلق این آثار ناشی شده و تاثیر و تاثر تمدنهای مختلف ایران را نشان میدهد. این پژوهش می تواند با شناخت منشاء و جایگاه مهم نقش مایۀ عقرب، گامی در بازشناسی این نقش مایه باشد.


هدیه ویژه ما به شما

                                                                                             pdf آموزش درآمد زایی میلیونی از زهر عقرب


توضیحات برای عکس ثبت نشده

عقرب  یاکژدم :
جانوری از سلسلۀ بندپایان و از عقرب یا کژدم است که بنابه ردۀ عنکبوت ماننده یا آراکنید .بنابه بدن ِ بیضی کشیده و دم باریک و بلند از سایر عنکبوت مانندها (از قبیل شبیه انواع عقرب ، رتیل ها، عنکبوتها و کنه ها) متمایز میشود. بدن عقرب از دو قسمت سرسینه و شکم هفت حلقه ای تشکیل شده و در جلو و طرفین قسمت سرسینه، به ترتیب یک جفت زائدۀ کوچک به نام کلیسر و یک جفت چنگال قوی و چهار جفت پای نسبتا بلند و بندبند دیده میشود. دم عقرب از پنج حلقۀ ِ عقبی شکم تشکیل یافته و در انتها به مخرج و نیش ختم میشود. زهرعقرب به شکل قلاب از داخل به دو غدۀ ترشح زهر متصل میشود. عقرب به علت حالت حمله و دفاع دائمی که از طرز گرفتن چنگالها در جلو و دم خمیدۀ آن پیداست، همیشه موجب وحشت انسان بوده است. عقرب که در اماکن مسکونی و اصطبل ها و در مناطق گرم و خشک به طور انفرادی زندگی میکند، روزها زیر سنگها و بوته ها یا در شکاف دیوار و تنۀ درختان مخفی میشود و شبها به شکار و فعالیت می پردازند.


گونه های عقرب عموما شکاری و گوشت خوار هستند. درایران انواع عقرب در مناطق مختلف شمال و جنوب و قسمتهای مرکزی و اطراف کویر به ویژه در کاشان مشاهده میشود. صورت فلکی عقرب به نام این جانور است و مشهور است که اگر عقرب در حلقه ای از آتش محصور شود، پس از این که راه فرار را بر خود بسته دید، خودش را نیش میزند و هلاک می کند. البته این باور، افسانهای بیش نیست؛ بلکه در چنین وضعی، عقرب حین تلاش برای فرار، مدام بی هدف نیش میزند و گاه قبل از این که بر اثر حرارت از پا درآید، نیش آن به خودش اصابت می کند.در اخترشناسی، عقرب هشتمین علامت منطقه البروج و ماه میانی پاییز است. ماه عقرب که جشن قدیسان(اول نوامبر) در آن واقع شده، یادآور طبیعت، یادآور زمان فروریختن برگها، به صدا درآمدن ناقوس مرگ گیاهان، و بازگشت به مادۀ نخستین است تا خاک در تولدی دوباره، زندگی دیگری را مهیا کند. برج عقرب همزمان نماد مقاومت، جوش وخروش و مرگ و نیز نماد پویایی، سختی و نبرد است. این منطقۀ آسمان در سلطۀ مریخ قرار دارد و از میان چهار عنصر، مبنای آن آب است؛ آبی عمیق و راکد که میان آب پاک چشمه (سرطان) و آبهای بازگشته از اقیانوس (حوت) واقع شده است و «رکود»و «خیس» معنی میدهد. همچنین نقش مایۀ عقرب نشانۀ «منطق» است.

توضیحات برای عکس ثبت نشده

توضیحات برای عکس ثبت نشده

کژدم یا عقرب در باورها :
روزگاری مردم تصور می کردند که تصویر یک موجود زیانکار از قدرتی جادویی برای دفع زیان آن موجود زنده (و دیگر زیانکاران) برخوردار است- و این، شاید علت ِ دو جانبه بودن نماد کژدم یا عقرب را توجیه کند. در تبت، تصویر کژدم یا عقرب را برای تعویذ دربرابر دیوان زیانکار، روی کاغذ می کشیدند و می بلعیدند. در هنر تبتی، کژدم یا عقرب صفت ویژۀ پاداماسب هاوا، بنیانگذار لامایی در جنبۀ «خشمگین خود به عنوان نابودکنندۀ دیوان» بود. مصر یک کژدم- ویا عقرب الهه به نام سرکت داشت که از آغاز دورۀ سلسله ها مورد پرستش قرار داشت. این الهه به شکل آدمی بود و تاجی از کژدم ویا عقرب بر سر داشت که دم آن بالا بود و گویی می خواست نیش بزند. این الهه از تخت فرعون و از یکی از کوزه های کانوپی، درطی مومیایی حفاظت می نمود و یکی از نگهبانان جهان فرودین (جهان مادی) بود. مصریان اعتقاد داشتند تعویذ کژدم ویا عقرب آنان را از نیش زهرآلود عقرب حفاظت می‌کند. در بین النهرین، کژدم ویا عقرب - خدایان، در آغاز، نسبتی با خورشید داشتند و نگهبانان «جایگاه برآمدن خورشید» بودند. در نیمۀ اول هزارۀ سوم پیش از میلاد این کژدم ویا عقرب - خدایان را روی مهرهای استوانه ای شکل تصویر می‌کردند و بعدها در تندیسهای آشوری آن عقرب ها را به گونه ای نشان می دادند که بخشی از آن عقرب ها به صورت بدن انسان بود و نگهبانان پرستشگاه ها و خدایان مقیم در آن پرستشگاه ها به شمار می آمدند. آنجا که نگهبانان قصر سلطنتی بودند، شاخ های یک خدا، بالها، پاهای چنگالدار و دم کژدم ویا عقرب برایشان در نظر گرفته می شد


عقرب بین النهرین باآنکه نیش کشنده ای ندارداما به اندازه ای دردناک است که برای مقابله با اثر نیش آن وردهای جادویی خوانده میشد و از این رو، می توانست تمثیل مناسبی برای قدرت و حمایت باشد. در تصاویر کژدم و کژدم- انسان دم به گونه ای تهدیدآمیز در راستای پشت یا بالای سر بالاآمده تصویر می شد، همواره از عناصر مورد تأکید بوده است .همچنین، در حماسۀ گیل گمش یک کژدم- انسان و یک کژدم- زن خوفناک از ورودی کوهستان مشو که خورشید از آنجا بالا می آید، محافظت میکنند.کژدمها در آیین زرتشت از کارگزاران اهریمن، فرمانروای تاریکی و بدی به شمار می آمدند. یکی از آنها در نقش پرستشی مهر، یعنی کشندۀ گاو نر، اعضای تناسلی گاو را در چنگ خود گرفته است. حضرت عیسی (ع)مار و کژدم را عاملان شیطان دانسته و کژدم در هنر متأخر مسیحی در قرون وسطی، در همۀ موارد، نماد کنیسۀ مجسم و یهودیان بوده است. روی پرچم هایی که هنگام نمایش مصلوب شدن عیسی بر می افراشتند، عقرب رسم می‌کردند وگاه نیز روی آن پرچم ها حرف یونانی (زیگما ) را که بر کنیسه دلالت داشت، نقش می کردند

توضیحات برای عکس ثبت نشده

کژدم نشان یهودا و از تصاویر تمثیلی رشک (یکی از هفت گناه بزرگ) و تنفر است .عقرب را همچنین میتوان در شکل جانور عجیب الخلقه بابلی به نام گیرتابلولو، نگهبان دروازۀ خورشید در مصر، سمبل نگهبان و محافظ جانور خاص «ایزیس» در اسطورۀ مصری، خیانت و شرارت نزد مسیحیان عبرانی مشاهده کرد. در اساطیر یونان، اوریون توسط آرتمیس به شکل عقرب درآمد. آتش، اهانت، بدجنسی، پیوند زناشویی، تحقیر، درد و رنج، خیانت و مرگ، شکنجه، شهوت،عذاب، موذیگری، ناسازگاری، تولد تازه، و عالمت دژخیم و جالد از معانی سمبلیک عقرب هستند. سم عقرب در آیین بودا، عامل شکس تناپذیری آن محسوب شده و آن را تیغ برندۀ دانش نیز خوانده اند. همچنین عقرب سمبل سقوط نهایی بشر تلقی شده و در تعبیر خواب، از آن به خسارات و ضایعات عمده تعبیر می گردد .

نقشمایۀ عقرب در تمدنهای پیش از تاریخ ایران

۱ -  فلات ایران:
تحول فرهنگ و تمدن انسان را در فلات ایران از هزارۀ پنجم قبل از میلاد می توان مورد مطالعه قرار داد. به گواهی نقوش روی سفالینه ها، هنر در درون پیشرفت های زندگانی مردم این سرزمین با تغییر و تحولات شگرفی همراه بوده است. کاوش ها نشان می دهد که مردم مرکز و اطراف این فلات همیشه با یکدیگر پیوستگی داشته و از طرز کار و فکر همدیگر استفاده می کرده اند. هنر آنها معرف ذوق و سلیقه سرشار و قوۀ ابتکار جالبی است که هنرمندان همۀ نواحی این فلات، از خراسان بزرگ گرفته تا آذربایجان، فارس، کرمان، سیستان و بلوچستان، هر یک به طریقی به آن پرداخته اند .از نظر مطالعات باستان شناسی، جنوب شرقی ایران خطۀ ناشناخته ای است که سهم بسزایی نه تنها در باستان شناسی ایران بلکه در باستان شناسی شرق باستان و تمدن سند و پنجاب دارد. این ادعا با یافته هایی که از محوطه های باستانی شهداد، خنیمان، تپه یحیی، دمین، ابلیس، بمپور، شهر سوخته و به تازگی از آثار مکشوف از سراوان و اسپیدژ در بلوچستان و نیز حوزۀ هلیل رود در منطقۀ جیرفت به دست آمده، تأیید شده است.

توضیحات برای عکس ثبت نشده

 ۲ - جیرفت :
حوزۀ ِ فرهنگی هلیل رود در اوایل هزارۀ سوم قبل از میلاد یکی از بزرگترین مراکز صنعتی-تجاری شرق باستان بوده که در زمینۀ تولید و صدور کالاهای ساخته شده همچون انواع سنگ و صابون، مرمر و مفرغ به سایر مراکز تمدنی منطقه از جمله بین النهرین فعالیت داشته است. مدارک فراوان باستان شناختی نشان میدهد که از هزارۀ چهارم پیش از میلاد روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی پیوست های میان دولت – شهرهای سومری و حکومتهای واقع در شرق و شمال شرق ایران برقرار بوده است. روابط فرهنگی و سیاسی از طریق متون بین النهرینی، به ویژه متن مشهور «انمرکار و فرمانروای ارت» تایید شده و ارتباط اقتصادی را حفریات باستان شناسی، به ویژه تجارت منظم سنگ لاجورد، نیز فرآورده های گوناگون ازسنگ های صابونی میان پادشاهی های شرق و جنوب شرق ایران و دولت– شهرهای سومری به اثبات رسانده است.شهرستان جیرفت در جنوب استان کرمان در فاصله دویست و سی و چهار کیلومتری شهر کرمان قرار دارد. 

توضیحات برای عکس ثبت نشده

توضیحات برای عکس ثبت نشده

اهمیت نقوش جیرفت به ویژه نقوش حیوانی که باگستردگی وظرافت بیشتری درآثاردیده میشود،این است که شایدبتوان گفت سازندگان برخی ازآنهادردوران باستان سعی کرده اندمحیط طبیعی شان رابه تصویرکشندوبه این ترتیب،محیط زیست طبیعی خود رادردوران باستان نشان دهند.آنهاباترسیم جانوران بر روی انواع سنگها،علاوه برنمایش مهارت وهنرمندی،هدفهای دیگری نیز دنبال میکرده اند.مجیدزاده معتقداست کشیدن یک نقش در دوران باستان میتواندمعانی مختلفی داشته باشد؛مثلامیتواند به معنای جادو وطلسم،ترس ازحیوان ترسیم شده وبه معنای نیاز انسان به آن حیوان باشدوشایدهم به این خاطرمحل توجه تصویرگرقرارگرفته باشدکه آن حیوان دریکی از قصه هاواساطیرمهم آن تمدن وجودداشته است.وی بر این باوراست که تمامی نقوش جیرفت(حیوانی،گیاهی،نباتی)زمانی میتوانیم منحصربه همان منطقه اندوصرفابگوییم این نقوش به جیرفت تعلق ندارند که به نقوشی برنخوریم که درمنطقه وجودنداشته باشد؛


مثلا مضمون کژدم که بر دیگر تمثالهای ظروف جیرفت برتری دارد، ممکن است به دلیل محیط طبیعی حاره ای بیابانی منطقه مورد توجه قرار گرفته باشد؛ زیرا اطراف کرمان مشرف به کویر لوت است (همان) و این نشان میدهد که هنر جیرفت کاملا قائم بالذات است؛ یعنی نه تنها از جایی متأثر نبوده بر مناطق همجوار نیز تاثیرگذاشته است. شایان ذکر است بیشترین آثار کشف شده از جیرفت از جنس سنگ صابون هستند. ژان پرو باستانشناس برجستۀ فرانسوی میگوید در هزارۀ سوم پیش از میلاد، مردم در تصویر کردن نقوش نه از صور انسانی بلکه از موجوداتی برتر از انسان استفاده میکردند که موجودات ترکیبی نمونه ای از آن است؛ درحقیقت، این افراد با کمک نمادهایی به نمایش آن برتری الهی که در پس زمینۀ ذهنشان وجود داشت، میپرداختند؛ اما اینکه چرا این طور بوده، دلیل پیچیده تری دارد؛ در واقع، باید گفت مسائلی مانند مذهب، هنر و خط و نگارش- همگی- به هم مرتبطند و تقریبا جوامعی که در دوره مشابهی قرار دارند، به طور همزمان به وجود میآیند.

توضیحات برای عکس ثبت نشده

۲-۱ نقش مایۀ عقرب در جیرفت : نقش عقرب که به تعداد زیادی در ظروف دیده میشود، با ظرافت خاصی کار شده، چنان‌که پاهای نازک عقرب که به صورت چهارتایی دسته بندی شده اند، شبیه بال هستند و هنرمند دقت کافی به خرج داده تا دم عقرب شش برش داشته باشد. از این نمونه، ظرف زیبایی داریم که تماما با نقش عقرب پوشانده شده و هیچ فضای خالی در آن وجود ندارد.

برای مطالعه ی بشتر این مقاله به  بخش دوم این مقاله مراجعه فرمایید. باتشکر    


منابع:
فاطمه جانبازی
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا (س)؛ f.savafkuh@yahoo.com

تمامی حقوق این سایت متعلق به شرکت کیمیا زهرآگین برتر می باشد.